اگر بر مبنای نظریهی مبادله، انسان را موجودی بدانیم که دائم در حال مبادله است و تمامی کنشهای اختیاری او، نوعی مبادله و معامله است، روسپیگری نیز نوعی مبادله است. امّا در این مبادله چه چیزی رد و بدل میشود؟
خب، یک زن برای روسپی شدن، باید عفاف و حجاب و حیای خود را بدهد. امّا ارزش عفاف و حیا متفاوت است و برای بیان آن، بهتر است که از چند نمونهی ایدهآل استفاده کنیم.[1] در فضای ایران[2]، نمونههای ایدهآل زیر قابل تصوّر است:
طبق نمونهی ایدهآل اوّل، عفاف و حجاب، ممکن است برای یک زن ارزش بسیار بالایی داشته باشد و ارزش آن با هیچ چیز در دنیا قابل قیاس نباشد. در نتیجه این زن به هیچ قیمتی حتّی فداکردن جان خود، حاضر به ترک حجاب و عفاف خود نیست. به عبارت دیگر، از آنجایی که نزد این ن، هیچ وقت ارزش روسپیگری با حجاب و عفاف برابر نمیشود، مبادلهی این دو تقریبا محال است. مگر اینکه با واسطههایی روسپیگری ارزش پیدا کند، مثلا در جهاد نکاح، به واسطهس عنصر جهاد، روسپیگری ارزشمند میشود و ن با شوق تمام، عفاف و حجاب خود را روسپیگری معامله میکنند.
طبق نمونهی ایدهآل دوم، حجاب و عفاف، نزد بسیاری از ن، ارزشی درونی ندارد. بلکه بسیاری از ن، تنها به دلیل فشار هنجاری جامعه، حجاب خود را حفظ میکنند و هر زمان که این فشار برداشته شود، مانند برخی از مهمانیها، سفرها، شهرها و .، حجاب خود را برمیدارند یا کاهش میدهند. خب از انجایی که ملاک و معیار در عمل این افراد، فشار هنجاری است، هرجایی که این فشار هنجاری از کار بیافتد یا چیز دیگری را اقتضا کند، ن تن به روسپیگری میدهند. مثلا وقتی یک زن دچار فقر شدید و محتاج نان شود و هیچکسی در جامعه به داد او نرسد، او بر جامعه و تمام هنجارهایش تف و لعنت نثار میکند و تن به روسپیگری میدهد و یا برعکس، ممکن است فشار جامعه بر مسائلی نظیر ثروت اندوزی بیشتر از مسائلی نظیر عفاف و حجاب باشد. در اینجا فرد برای رهایی از حقارت قطعی فقر، تن به حقارت احتمالی[3] روسپیگری میدهد.
طبق نمونهی ایدهآل سوم، حجاب و عفاف نه تنها ارزش درونی بالایی ندارد، بلکه فشار هنجاری چندانی نیز وجود ندارد و ن برای رفع اندک فشار قانونی موجود، حجاب نصف و نیمهای را رعایت میکنند. مثلا با شال مختصری، بخشی از موهایشان را میپوشانند، و دستان و پاهایشان را تا حد امکان میکنند و لباسهای جذب و چسبان میپوشند.[4]
ظاهرا این افراد حجاب و عفاف خود را راحتتر معامله میکنند. ممکن است بپرسید چرا؟ پاسخ مساله این است که وقتی چیزی مثل حجاب و عفاف، برای این افراد ارزش کمی داشته باشد و در مقابل، چیز با ارزشی مثل پول زیاد در ازای آن دریافت کند، مسلّما حجاب و عفاف بی ارزش خود را خواهد داد و عامل ارزشمند ثروت را دریافت خواهد کرد. روسپیان امروزی ایران، اکثرا اینگونه هستند. برای پی بردن به صحّت این مدعا میتوانید به متن مصاحبههایی که با این روسپیها صورت گرفتهاست مراجعه کنید. در بسیاری از آنها ذرّهای احساس شرم و پشیمانی و ناراحتی نمیبینید و شاید تنها نگرانی بیشتر آنها، بیماریهای مقاربتی باشد. آنقدر زیبا از حرفهی خودشان تعریف میکنند که انسان پس از خواندن مصاحبهی آنها، دوست دارد که روسپی باشد!
البته نمیتوان که اکثر دختران بدحجاب فعلی روسپی هستند، چون مسائلی نظیر بیماریهای مقاربتی، عدم امنیت شغلی (نبود بیمه، نظارت قانونی و .) و فشار هنجاری در بعضی از شهرها، سختگیریهای قانونی و . باعث میشود که بسیاری از دختران از ورود به بازار روسپیگری اجتناب کنند.[5] امّا از این نکته هم نباید غافل شد آنها روسپیان بالقوه هستند و به محض مهیا شدن شرایط، وارد این عرصه میشوند.
إن شاءالله در قسمت بعد توضیح خواهم داد که بدحجابی موجود در بین دختران امروزی، نوعی تن فروشی افراطی و از سر ناچاری است و به هیچ وجه نمیتوان با مسائلی نظیر قصد ازدواج و .، آنها را توجیه کرد.
[1] نمونههای ایدهآل کاملا واقعی نیستند، امّا بخشی از واقعیت را به صورت خالص حکایت میکنند.
[2] در فضای ایران، سه نمونهای که ذکر شد غالب است، امّا در کشورهای دیگر، دو الی سه مورد دیگر نیز شاید بتوان اضافه کرد.
[3] منظور از حقارت احتمالی این است که ممکن است روسپی بودن او هیچوقت کشف نشود.
[4] به تصاویری که از روسپیهای خیابانی ارائه میشود دقت کنید. حجاب آنها هم همین است.
[5] این مساله نیز از زاویهی نظریهی مبادله قابل ارزیابی است که با کمی تامّل به آن پی خواهید برد.
درباره این سایت