پس از وفات جناب ابوطالب، به رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) وحی میشود که مدینه بروند. امبا ایشان چنین نمیکنند[1] و تا مدّتها به سراغ قبایل و شهرهای اطراف مکّه میروند و صبر میکنند که اهالی مدینه، خودشان به سراغ ایشان بیایند.
حتّی بعد از اینکه اهالی مدینه، برای بیعت به مکّه آمدند، به آنها گفته میشود که اگر قصدتان برای بیعت جدّی نیست و بعدا پشت نبی خدا (صلّی الله علیه و آله) را خالی میکنید، از همین الآن بیعت نکنید، چون جای نبی خدا (صلّی الله علیه و آله) در مکه خوب است. در حالی جان ایشان در مکه در خطر بود! [2]
نتیجه:
اگرچه مبلّغ باید متواضع باشد، امّا گاهی اوقات برای اینکه مخاطب ارزش و قدر کار مبلّغ را بداند، باید طاقچه بالا بگذارد!
[1] مسلّما ایشان از وحی تخطّی نکردهاند و با توجّه به مفاد وحیهایی که بعدا صورت گرفت، معلوم میشود که نهتنها آن دستور هجرت، وجوب فوری نداشته است بلکه باید با تاخیر انجام میشد و این تاخیر، خواست خدا بودهاست.
[2] منبع مطالب تاریخی: موسوعة التاریخ الاسلامی ، محمدهادی الیوسفی الغروی ، الجزء الاوّل ، صص : 634 الی 655
درباره این سایت