برای فهم این مطلب کافی است بدانید، کسانی که به امام حسین (علیه السّلام) پیشنهاد بیعت دادهبودند[1]، قبل از آن به امام حسن (علیه السّلام) هم پیشنهاد جنگ با معاویه دادهبودند، مانند سلیمان بن صرد خزاعی، رفاعه بن شدّاد و . .[2] علاوه بر آن، امام حسن (علیه السّلام)، از وجود یارانی انقلابی مانند قیس بن سعد، حجر بن عدی و . بهره میبرد که در زمان قیام کربلا، همگی شهید یا مرده بودند.
به عبارت دقیقتر، امام حسن (علیه السّلام) از جهت نیروی اجرایی و کمکی، وضعیت بهتری داشتند، امّا قیام نکردند، امّا امام حسین (علیه السّلام) در شرایط بدتر قیام کردند. لازمهی این بحث، این است که نامههای کوفیان علّت قیام امام حسین (علیه السّلام) نبوده باشد، و کوفیان، به آن قیام،تنها جهت دادهبودند. و حقیقت نیز همین بود، زیرا کوفیان زمانی به امام حسین (علیه السّلام) نامه دادند که فهمیدند ایشان قصد بیعت با یزید ندارند و با حرکت به سمت مکّه، قیام خود را آغاز کردهبودند.[3]
نتیجه آنکه، علّت قیام امام حسین (علیه السّلام) وجود یاران و ناصران نبود، بلکه دشمن جدیدی بود که سکوت و تقیه در مقابل آن جایز نبود و درسی که ما از قیام امام حسین (علیه السّلام) میآموزیم، این است که در مقابل برخی از دشمنان، سکوت و تقیه جایز نیست، ولو بلغ ما بلغ![4]
درباره این سایت